چه خوش ایامی بود..
"آن روزها"
نسیم صبحگاهی
جان میبخشید
و آدمیان را خوش و خرم
به بیرون از آشیان خود می کشاند.
چه خوش احوالاتی بود..
"آن روز ها"
برای دیدن عزیزانت
به ملاقاتشان میرفتی
و برای رفع دلتنگی
آنان را میبوسیدی
و محکم در آغوش می گرفتی.
چه خوش زندگانی بود..
"آن روز ها"
برای چیزی که نبود
میگریستی
و تلاش میکردی
تا آن را بدست بیاوری
چه روزهایی بود..
"آن روزها"
"از زبان یک مسافر زمان"
"زهره عارفی خرّمی"